ادبستان
جمعه 7 مهر 1391برچسب:, :: 7:16 ::  نويسنده : فرزاد
جمعه 7 مهر 1391برچسب:, :: 7:16 ::  نويسنده : فرزاد

نمتن

دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 19:3 ::  نويسنده : فرزاد

واقعا بده (2)

 

واقعا بده بری کارنامه بگیری ببینی دو تا تجدیدی آوردی بعد

بالای کارنامه رو نگاه کنی ببینی کارنامه مال یکی دیگه است.

 

واقعا بده بری سوپر مارکت کلی خرید کنی بعد بیای با فروشنده حساب کنی دست میکنی تو جیبت مبینی پول نقد نداری وای وای وایسا تموم نشد بعد دست میکنی تو کیفت کارت شتاب درمیاری میگی شتاب بانک در خدمت شماست

 

واقعا بده به مامانت بگی برات پلی استیشن رو از تو اتاق بیاره برگردی ببینی یک کیسه شن برات آورده

 

واقعا بده شارژ ایرانسل  10000 بگیری رمزشو تو گوشیت وارد کنی بعد برات پیام بیاد بگه این کارت شارژ قبلا استفاده شده

 

واقعا بده همشهریاتون قبل از استفاده آب معدنی اون رو تکون بدن

 

دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 18:53 ::  نويسنده : فرزاد

 

سلام سلام همگی سلام         باشید همیشه خوش کلام

من بعد یک ماه امتحانات خرداد(ماه فشار درسی_تحمل مغزی) اومدم.

با یه سری مطالب تاپ و خفن از اینکه از وبلاگ ما دیدن میکنید متشکریم ولی ولی ولی جون عشقت نظر یادت نره.

 

با تشکر_مدیریت وبلالالاگ

سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : فرزاد

 

 

ایران را از یاد مبریم

 

من در قعر ضمیر خود احساسی دارم چون گواهی گوارا و مبهمی که گاه بگاه بر دل می گذرد و آن اینست که رسالت ایران به پایان نرسیده است. و شکوه و خرمی او بازخواهد گشت من یقین دارم که ایران می تواند قد راست کند. کشوری نام آور و زیبا و سعادمتند گردد و آنگونه که در خور تمدن و فرهنگ و سالخوردگی اوست نکته های بسیاری به جهان بیاموزد. این ادعا بی شک کسانی را به لبخند خواهد آورد گروهی هستند که اعتقاد به ایران را اعتقادی ساده لوحانه می پندارند لیکن آنانکه ایران را می شناسند هیچ گاه از او امید بر نخواهند گرفت.

برای مشاهده ادامه متن به ادامه مطلب بروید........

   

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:35 ::  نويسنده : فرزاد

 

مانی و فلسفه او | مانی پیامبر نقاش
 
آئين ماني
 
در قرن سوم ميلادي آئين ديگر همگاني يعني (آئين مانوي) در اطراف مرزهاي مشترک ايران و بابل نمايان گرديد. مؤسس آن ماني يا مانس نام داشت و نسبش از طرف مادر به اشکانيان (پارتيان) ميرسيد. نام پدرش تيک (پاتک) يا فوتتق بابک پسر ابوبزرام بود که از همدان به بابل در بين النهرين رفته بود. وي به سال 215 يا 216 ميلادي (سال چهارم سلطنت اردوان، آخرين پادشاه اشکاني) در قريه ماردينر در ولايت «مسن» ناحيه نهر کوتاه در بابل باستاني متولد شد. پس از فرا گرفتن علوم متداول زمان خود به آئين مغتسله که يکي از فرقه هاي گنوسي است و در آن زمان در نواحي بين فرات و دجله ساکن بودند درآمد؛ ولي بعد هنگامي که از اديان زمان خود مانند زرتشتي و مسيحي و آيين هاي گنوسي به ويژه مسلک ابن ديصان و مرقيون آگاهي يافت، منکر مذهب مغتسله گرديد. ماني آئين زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و بقول خودش در سيزده سالگي (سال 228 ميلادي) چند بار مکاشفاتي يافت و فرشته اي اسرار جهان را بدو عرضه داشت و سرانجام پس از آغاز دعوت آئين خود در سال 242 ميلادي خويش را فارقليط که مسيح ظهور او را خبر داده بود معرفي کرد. چنانکه در سرودي که به زبان پهلوي سروده گويد...................
برای مشاهده ادامه متن به ادامه مطلب بروید.......


ادامه مطلب ...
پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : فرزاد

 

روز سپندارمذگان ( روز عشق گرامی باد )

روز  29  بهمن روز سپندار مذگان

روز عشق شاد باد

وقتي به شروع و چگونگي وقوعش فكر مي كنم، بنظرم همه چيز گيج و پيچيده مي آيد! اما ظاهرا اين گيجي چندان هم عجيب ودور از انتظار نيست،چون عبارت "ضربه فرهنگي" را چنين تعريف كرده اند: "تغييراتي در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گيجي، سردرگمي و هيجان مي شود." اين ضربه چنان نرم و آهسته بر پيكر ملت ما فرود آمد كه جز گيجي و بي هويتي پي آمد آن چيزي نفهميديم! شايد افراد زيادي را ببينيد كه كلمات Hi  و Hello  را با لهجه غليظ Americanاش تلفظ مي كنند. اما تعداد افرادي كه از واژه درود استفاده مي كنند، بسيار نادر است! همينطور كلمه Thanks  بيش از سپاسگزارم و Good bye  بسيار راحت تر از «بدرود» در دهان ها مي چرخد.

ما حتي به اين هم بسنده نكرده ايم!

اين روزها مردم برگزاري جشن ها و مناسبت هاي خارجي را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر مي دانند.سفره هفت سين نمي چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام مي ورزند!

جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روز، براي شكرگزاري از بركات و نعمات خداوندي برگزار مي شده است را نمي شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان روز شكرگزاري برپا مي كنند! همه چيز را در مورد  Valentine و فلسفه نامگذاريش مي دانند، اما حتي اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.

چند سالي ست حوالي26  بهمن ماه  (14  فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم.  مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله مي شود. همه جا اسم Valentine  به گوش مي خورد.

از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كني مي داند كه "در قرن سوم ميلادي كه مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس عقايد عجيبي داشته است از جمله اينكه سربازي خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قدغن مي كند.كلوديوس به قدري بي رحم وفرمانش به اندازه اي قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت.اما كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود .سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد عشاق،با قلبي عاشق اعدام مي شود...بنابراين او را به عنوان فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نهاد و سمبلي مي شود براي عشق!"

اما كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از 

ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!

جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با  29  بهمن، يعني تنها  3  روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني "بهترين راستي و پاكي" كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني "شاهي و فرمانروايي آرماني" كه خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.

سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا 

پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان

نيز زنان و دختران را برتخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها

 اطاعت مي كردند.

ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است. از آنجايي كه ما با فرهنگ باستاني خود ناآشناييم شكوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است. نقطه مقابل ملت ما آمريكاييها هستند كه به خود جهان بيني دچار مي باشند. آنها دنيا را تنها از ديدگاه و زاويه خاص خود نگاه مي كنند. مردماني كه چنين ديدگاهي دارند، متوجه نمي شوند كه ملت هاي ديگر شيوه هاي زندگي و فرهنگ هاي متفاوتي دارند. آمريكاييها بشدت قوم پرستند و خود را محور جهان مي دانند. آنها بر اين باورند كه عادات، رسوم و ارزش هاي فرهنگي شان برتر از سايرين است. اين موضوع در بررسي عملكرد آنان بخوبي مشهود است. بعنوان مثال در حالي كه اين روزها مردم كشورهاي مختلف جهان معمولا به سه، چهار زبان مسلط مي باشند، آمريكاييها تقريبا تنها به يك زبان حرف مي زنند. همچنين مصرانه در پي اشاعه دادن جشن ها و سنت هاي خاص فرهنگ خود هستند.

"اطلاع داشتن از فرهنگ هاي ساير ملل" و "مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها"

دو مقوله كاملا جداست.

با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم ديگران، بي اينكه ريشه در خاك، در فرهنگ و تاريخ ما داشته باشد، اگر هم به جايي برسيم، جايي ست كه ديگران پيش از ما رسيده اند و جا خوش كرده اند!

براي اينكه ملتي در تفكر عقيم شود، بايد هويت فرهنگي تاريخي را از او گرفت. فرهنگ مهم ترين عامل در حيات، رشد، بالندگي يا نابودي ملت ها است. هويت هر ملتي در تاريخ آن ملت نهاده شده است. اقوامي كه در تاريخ از جايگاه شامخي برخوردارند، كساني هستند كه توانسته اند به شيوه مؤثرتري خود، فرهنگ و اسطوره هاي باستاني خود را معرفي كنند و حيات خود را تا ارتفاع يك افسانه بالا برند. آنچه براي معاصرين و آيندگان حائز اهميت است، عدد افراد يك ملت و تعداد سربازاني كه در جنگ كشته شده اند نيست؛ بلكه ارزشي است كه آن ملت در زرادخانه فرهنگي بشريت دارد.

شايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از  26  بهمن  ( Valentine) به  29  بهمن (سپندار مذگان ايرانيان باستان) منتقل كنيم.

 

چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 16:29 ::  نويسنده : فرزاد

 

واقعا بده
 
واقعا بده آدم بره دستشویی کارش تموم بشه ببینه آب قطعه
واقعا بده آدم صبح از خواب بیدار شه ،لباس بپوشه،بره مدرسه بعد تو راه یادش بیاد امروز جمعه است
واقعا بده آدم نه حیوان نه اصلا هیچی یادم رفت
واقعا بده آدم کیف مدرسه را در اتوبوس جا بگذارد
واقعا بده آدم بره مغازه بگه آقا سلام یارو جواب سلامشو نده
واقعا بده آدم سگ بندازه دنبالش
واقعا بده زنگ در خونه کسی را بزنی تا بیای در بری صاحب خونه از راه برسه
واقعا بده آدم شیر آب دستشویی را اشتباهی باز کند وای وای
واقعا بده آدم مثل من هیچی نداشته باشه بزار تو وبلاگش اون وقت چرت و پرت بنویسه
واقعا بده که بده بس کن دیگه خسته شدم چشمام درد گرفت
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 17:3 ::  نويسنده : فرزاد

 

آقای دکتر پاک بهم ریختم..خیلی میترسم..زنم دست از سرم بر نمیداره..خدا بیامرز همش بخوابم میاد..میگه پس کی میخای به حرفت عمل کنی..یکسال گذشت!!..

خب..مگه چی بهش گفته بودی؟!!..چرا عمل نمیکنی؟!!.

هیچی آقای دکتر..بهش گفته بودم..یه لحظه هم بدون تو زنده نمیمونم!!

شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 16:54 ::  نويسنده : فرزاد

 

* دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟ پـــ نه پـــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم!!!!

* مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل یکدفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه می پرسن دردت اومد؟
پـــ نــه پـــ از اینکه می بینم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاری می کنید، دارم اشک شوق می ریزم!!!


* لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمی کنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
پـــ نه پـــ ، یکم بی محلی کردم، ضربه روحـــی خورده.

* دارم کمرمو با نبش دیوار می خارونم خواهرم میگه کمرت می خاره ؟
 میگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاری می کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن!!

* دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
 می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!

* به همکارم می گم همین الان یه فیلم باحال دانلود کردم، می گه از تو اینترنت؟
 پـــ نه پـــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهنای باندشم زیاده، قطعی هم نداره!!!

* رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
 پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!

* تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم:پـــ نه پـــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن!!!

* رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه
* دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟ پـــ نه پـــ من فقط به زباله دونی و آشغال و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم!!!!

* مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل یکدفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه می پرسن دردت اومد؟
پـــ نــه پـــ از اینکه می بینم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاری می کنید، دارم اشک شوق می ریزم!!!


* لپ تاپم رو بردم نمایندگیش، می گم ضربه خورده کار نمی کنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
پـــ نه پـــ ، یکم بی محلی کردم، ضربه روحـــی خورده.

* دارم کمرمو با نبش دیوار می خارونم خواهرم میگه کمرت می خاره ؟
 میگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاری می کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن!!

* دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
 می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!

* به همکارم می گم همین الان یه فیلم باحال دانلود کردم، می گه از تو اینترنت؟
 پـــ نه پـــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهنای باندشم زیاده، قطعی هم نداره!!!

* رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
 پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!

* تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
می گم:پـــ نه پـــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن!!!

* رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟
 پـــ نه پـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم!
 
 
 
بله می خوایید برید پیششون؟
 پـــ نه پـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم!
 
 
 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

نويسندگان




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->